منتظر



إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا

 

ما در مراعات احوال شما(شیعیان) کوتاهی نمی کنیم و هرگز شما را از یاد نمی بریم،که اگر به غیر این بود ،مصیبت ها بر شما می بارید و دشمنان شما را ریشه کن می کردند ؛ پس تقوای الهی پیشه گیرید و از خدا بترسید و ما را حمایت و پشتیبانی کنید .


نام مبارک مادر امام زمان نرجس است . در دیگر نقل ها ایشان را ملیکا،حکیمه،سوسن و ریحانه نیز نقل کرده اند.

ایشان را فرزند یوشعا و از نوادگان قیصر روم خوانده اند. و  نصب مادرشان به حواریون حضرت عیسی می رسد .

جد ایشان قیصر می خواست ایشان را برای برادر زاده خویش در سن سیزده و یا چهارده تزویج کند. ایشان آنچنان راضی نبود، تمام اشراف و درباریان و جمعی از مردم در مجلس عقد حاضر شدند تخت را بر ستون هایی محکم کردند و صلیب ها را آویزان کردند ، اسقف ها انجیل ها را گشودند و در حال جاری کردن عقد بودند که زله ای وحشت ناک رخ می دهد و ستون ها را خراب می کند و صلیب ها شکسته می شود و داماد بی هوش و به نقلی کشته می شود. قیصر به سرعت قضیه را جمع میکند و بنا را بر نحس بودن داماد می گذارد و برادر داماد را بر روی تخت می گذارد و ستون ها را محکم و صلیبها را آویزان می کنند که دوباره آن قضیه تکرار می شود.

ملیکا بسیار ناراحت می شود و می خوابد و در خواب پیامبر را می بیند که او را به عقد فرزند خویشحسن عسکری در می آورد و در خواب حضرت مسیح به حضرت ملیکا این وصلت را تبریک می گوید

 

ادامه در مطلب بعدی.

 


ملیکا از این وصلت آسمانی در خواب بسیار خوشحال می شود ، ولی داستان را برای کسی تعریف نمی کند . روز به روز عشق و علاقه اش نسبت به امام حسن عسکری زیاد می شود . ولی امام حسن عسکری از او بسیار دور بود و ملیکا نمی دانست که چجوری به ایشان برسد . 

شبی در خواب حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت مریم و چندی از بانوان بزرگ و نورانی را می بیند . حضرت مریم به ملیکا می گویند که این مادر شوهر توست ملیکا یاد امام حسن عسکری می افتد و بی اختیار در آغوش حضرت زهرا سلام الله علیها می رود. و به حضرت عرض می کند که پسرتان به دیدن من نمی آید . حضرت زهرا می فرمایند : تنها دلیلش این است که تو اسلام نیاوردی . حضرت فرمود بگو( اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله) من هم گفتم و اسلام آوردم . از آن شب مرتب امام حسن را می دیدم . 

در آن موقع رومیان و مسلمانان در جنگ بودند در یکی از جنگ ها مسلمانان پیروز شدند و ملیکا به عنوان برده و کنیز به دست مسلمانان افتاد . 

از آن طرف حضرت هادی علیه السلام به یکی از یاران وفادار خود به نام بشر بن سلمان فرمود به فلان بازار برو نزد فلان کس و فلان کنیز را به این مقدار که می گویم بخر و نزد من بیاور .

بشر می گوید در همان موقعی که امام فرموده بودند در بازار برده فروشان بغداد رفتم و به نزد یزید بن عمرو رفتم ، دختری پاک دامن و پوشیده را دیدم و اوصافش همان بود که امام می فرمود او به هیچ خریداری اجازه خرید نمی داد و به یزید بن عمرو می گفت من را به اینان نده کسی می آید و من را می خرد . 

بشر بن سلمان می گوید نزد یزید بن عمرو رفتم و آن دختر را خواستم و نامه را به ملیکا دادم او قبول کرد و من او را خریدم . در راه او نامه امام هادی را مدام می بوسید و به چشم می کشید . از او پرسیدم تو که هنوز صاحب نامه را نمی شناسی چرا انقدر او را تکریم می کنی ملیکا فرمود : تو علمت اندک است من همیشه اهل بیت محمد را تکریم کرده ام . آن گاه داستانش را برایم تعریف کرد ، قدر و ارزش آن بانو را شناختم و تا سامرا به او احترام کردم . ملیکا برای شناسایی نشدن اسم خود را به نرگس تغییر داد که تلفظ عربی آن نرجس می شود .

امام هادی علیه اسلام نرجس خاتون سلام الله علیها را دید و به او خوش آمد گفت و فرمود به تو ده هزار دینار بدهم یا مژده ای بدهم . 

نرجس علیها السلام عرضه داشت مژده شما برایم با ارزش تر است . امام فرمود: تو همسر حسن و مادر موعود آل محمد هستی . 

مژده باد تو را پسری که تمام دنیا را پر از عدل و داد و سرور و شادمانی می کند .

سپس حکیمه علیها السلام را صدا می کند و می فرماید ایشان را به خانه ببر و احکام و علوم دینی را به او بیاموز که مهدی آل محمد از ایشان به دنیا می آید .

این بود زندگی نامه شخصیتی زن که به درجه ای از ایمان و تقوا رسید که خورشید آل محمد از دامن ایشان بر می خیزد . 

 

 

 


بعضی ها خواهان دیدن حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و شنیدن صدای ربانی و دلنشین حضرت هستند ، اما توجه ندارند که چشمی که هر کثافتی را دیده نمی تواند چهره خدایی امام را ببیند و گوشی که هر صدا و هر موسیقی شنیده نمی تواند صدای امام زمان خویش را بشنود .

یکی از کسانی که از خود مراقبت های بسیار کرده سید بن طاووس هست و دفعات بسیار به محضر حضرت شرف یاب شده است . ایشان در وصیت نامه خود نوشته است : 

 

ای محمد پسرم! تو را و برادرت را و هر کس را  که این نوشته را می خواند به آشتی و درستی در معامله با خدا می خوانم . 

چه بسیار قول و عمل آدم ها که با عقیده شان مخالف است ، مثلا بسیار دیده ام که اگر اسبی یا سکه و درهمی از مردم کم شود سراپا متوجه آن می شوند ( یعنی وقتی از مردم چیزی کم می شود دچار اضطراب و سردرگمی می شوند) و برای یافتن آن نهایت کوشش و تلاش را می کنند ولی ندیدم کسی برای تاخیر در ظهور آن حضرت تلاش و کوششی کند و برای اصلاح انسان ها و تقویت ایمان مردم کاری کند . 

ایشان اینطور متوجه حضرت بود و شبی در سرداب مقدس صدای حضرت را می شنوند و بعضی جاهایش را حفظ میکند و نقل می کند : 

 

اَللهم اِنَّ شِیعَتَنا خُلقَت مِن شُعاعِ اَنوارِنا وَ بَقِیَةِ طِینَتِنا

شیعیان ما از شعاع نور ما و از اضافه گل ما خلق شده اند . 

قَد فَعَلوا ذُنوباً کَثیرَةً اِتِکالاً عَلی حُبِّنا وَ وِلایَتِنا

گناهان بسیاری با اتکا بر دوستی و ولایت ما کردند . 

فَاِن کانَت ذُنوبُهُم بَینَکَ وَ بَینَهُم فَاصفِح عَنهُم فَقَد رَضینا

اگر گناهان آن ها مربوط به توست پس آنها را ببخش که ما را راضی کردی . 

وَ مَا کانَ مِنها فِیما بَینَهُم فَاصلِح بَینَهُم وَ قاص بها عَن خُمسِنا

و اگر گناهانشان بین خودشان است پس میانشان اصلاح کن و از خمس ما بر آنها بده تا راضی شوند . 

 وَ اَدخِلهُم الجَنَّةَ وَ زَحزِحهُم عَن النارِ 

و آنها را بر بهشت وارد کن و از آتش برهان . 

وَ لا تَجمَع بَینَهُم و بَینَ اَعدائِنا فِی سَخَطِک

و آنها را با دشمنان تو  در خشم خود قرار نده .

 

 

 


یکی مدام به دنبال امام زمان می گشت . به وسیله علم جفر و دیگر علوم غریبه محل حضرت را پیدا کرد ، سریع خود را رساند به بازاری در حجره کفاشی کوچکی رسید و حضرت را دید به حضرت سلام کرد و جواب شنید آن گاه حضرت رو به مرد کرد و فرمود نمی خواهد برای دیدن ما سختی بکشید . شما خوب باشید ما به سراغتان می آییم.

 

بیاید به جای گفتن(آقا بیا،آقا بیا) خود را اصلاح کنیم ، کلید دست یافتن به ظهور دست ما شیعیان است؛ اگر بخواهیم. با گناه ما قلب حضرت به درد می آید.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

پیشنهاد: دیگر گناه نکنیم.  

 

 

 

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

راز های زندگی دستگاه پولیش - وبلاگ پنجره دوجداره اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا گروه کاربران لینوکس دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ای فیلم | دانلود فیلم ایرانی جدید یک فنجان شعـر سالیان سفر